نزدیک عمود ۸۰۰ و خردهای بود که احساس کردم پایم توان رفتن ندارد. آفتاب تندتر از همیشه میتابید.
گوشهای از مسیر روی جدول کنار گذر نشستم تا نفسی تازه کنم. که پشت سرم حضور کسی را حس کردم.
برگشتم، دیدم یک پیرمرد عراقی با ریش سفید بالای سرم ایستاده.
با عربی-فارسی دست و پا شکسته گفتم: پدر جان، کاری دارین؟
با همان زبان پاسخ داد: من چیزی برای اطعام زوار حسین ندارم، فقط میتوانم سایهای برایشان درست کنم که در آفتاب نباشند.
پ.ن: خلوص نیت رو خیلی خوب میشه از این متن فهمید ، اینکه به معنای واقعی کلمه خادم زوار امام حسین(ع) ، هر چی که دارن ازش میگذرن ، اجرشون با اباعبدالله الحسین :)
خدایا زیارت امام حسین (ع) رو نصیب همه کن ❥
چیزی ندارم ، ولی حداقل سایه ای برایتان درست میکنم ...
، ,حسین ,چیزی ,رو ,امام ,کنم ,امام حسین ,کنم که ,حسین ع ,از این ,این متن
درباره این سایت